تحلیلی بر اساس سازوکار «تبدیل خاطره به روایت» در نظریه پل ریکور


لید

Roma ساخته آلفونسو کوارون یکی از خالص‌ترین نمونه‌های سینمای خاطره است؛ فیلمی که از دل تجربه کودکی زاده می‌شود، اما با انتخاب‌های روایی و زیبایی‌شناسانه‌اش به درامی جهان‌شمول تبدیل می‌شود. در این یادداشت، فیلم را از منظر سازوکار تبدیل خاطره به روایت در اندیشه پل ریکور بررسی می‌کنیم.


خاطره به‌مثابه ماده خام درام

کوارون Roma را بر پایه خاطرات کودکی‌اش در دهه ۷۰ مکزیکوسیتی نوشته است، اما قدرت فیلم در وفاداری به خاطره نیست، بلکه در چگونگی فرم‌بندی خاطره نهفته است. ریکور معتقد است خاطره تنها زمانی روایی می‌شود که انتخاب، حذف و برجسته‌سازی در آن رخ دهد. Roma دقیقا بر همین سه عمل استوار است: بازآفرینی لحظه‌هایی که به‌ظاهر پراکند‌ه‌اند اما بار عاطفی‌شان آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد.


سیاه‌وسفید؛ فاصله‌گذاری برای ورود به قلمرو خاطره

انتخاب سیاه‌وسفید در فیلم، یک تصمیم صرفاً بصری نیست. این انتخاب گذشته را از سطح واقعیت روزمره جدا کرده و وارد قلمرو تأمل می‌کند—چیزی که ریکور آن را فاصله تفسیر می‌نامد. مخاطب می‌فهمد که با یک بازسازی مواجه است، نه با بازگویی. در نتیجه، فیلم پیش از هر چیز می‌گوید: «آنچه می‌بینید، همین حالا ساخته می‌شود، نه فقط به یاد آورده می‌شود.»


کِلو؛ شاهد خاموش حافظه

شخصیت کِلو مرکز ثقل فیلم است؛ زنی که بار گذشته را، بی‌آنکه سخن بگوید، حمل می‌کند. در نظریه ریکور، خاطره تنها زمانی معنا می‌سازد که به افقی مشترک با دیگران برسد. تجربه کِلو از طبقه، جنسیت و فقدان، از سطح یک خاطره شخصی فراتر می‌رود و تبدیل به تجربه‌ای جمعی و قابل‌اشتراک می‌شود. این جهانی‌شدن تجربه، همان لحظه‌ای است که خاطره به درام بدل می‌گردد.


ریتم، سکوت و احضار تجربه

ریتم آرام، حرکات پیوسته دوربین و غیبت موسیقی متن، مخاطب را وارد شکل خاصی از تجربه می‌کند: تجربه زیسته. فیلم به‌جای روایت‌گری مستقیم، حافظه را احضار می‌کند. مطابق نظر ریکور، این مرحله «بازساختار» است—جایی که معنا در اکنون ساخته می‌شود، نه در گذشته.


خاطره فردی روی بستر حافظه جمعی

Roma در کنار داستان کِلو، لایه‌ای اجتماعی نیز دارد: تنش‌های سیاسی، تبعیض طبقاتی، و خشونت شهری. ریکور این هم‌نشینی فردی–جمعی را «حافظه مشترک» می‌داند؛ نقطه‌ای که خاطره فردی تنها با تکیه بر تاریخ و جامعه قابل درک می‌شود. در نتیجه فیلم نه فقط داستان یک خانه، بلکه داستان یک دوران است.


جمع‌بندی: Roma و سه‌گانه بازنمایی ریکور

فیلم کوارون نمونه‌ای کم‌نظیر از تحقق سه‌گانه بازنمایی ریکور است:

  1. پیش‌ساختار: تجربه زیسته کودکی.
  2. ساختار روایی: سازماندهی خاطره با انتخاب‌های فرمی.
  3. بازساختار: تولید معنا در اکنون.

Roma گذشته را فقط یادآوری نمی‌کند؛ آن را به شکل تجربه‌ای زیبایی‌شناسانه، انسانی و قابل تکرار بازمی‌سازد. فیلم نشان می‌دهد چگونه یک خاطره شخصی می‌تواند به درامی تبدیل شود که هم‌زمان شاعرانه، تاریخی و جهان‌شمول است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *